شعر در دست ندارم ولی از روی "ادب"
السلام ای همه ی دار و ندار زینب...
ای همه دار و ندار زینب...
**
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفر کرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای ««اقامت »»
تعجیل در فرج مهدی موعود (عج)
▪️میشمارم همه طفلان حرم را دائم
▪️وای که دخترکت باز کجا افتاده؟
▪️زجر رفتهست سراغش که بیارد او را
▪️آمد اما به رویش پنجه به جا افتاده
▪️هق هقش پاسخ من شد که از او پرسیدم
▪️دو سه دندان تو ای عمه چرا افتاده؟
**
اربابم
از نوکری درت مرا سیر مکن
جز درگه خود جای دگر پیر مکن
من منتظر توام شب اول قبر
سوگند به جان مادرت «« دیر مکن
**
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها
نوکری ات شده تنها هنر نوکرها
” با بی انت و امی یا اباعبدالله”
به فدایت همه مادر پدر نوکرها
در قیامت تو به فکر من و امثال منی
میشوی سنگ صبور و سپر نوکرها
عده ای را طلبیدی به زیارت اما
نشده قسمتشان بیشتر نوکرها
کاش مانند شهیدان خودت آخر عمر
بگذاری سر زانوت سر نوکرها..
**
ڪربلا شهریست ای دل
شهریارش زینبــــــــــ است
اعتـــــبارش از حسینݧ و
اقتدارش زینبــــــــــ است
نام زینب با حسین
حڪ گشته در ایوان دل
دل که شد بیت الحسین
نقش و نگارش زینبــــــــــ است
شیعه دارد در دلش
یڪتا ڪِتابـــــــــــــــِ قِیْمَتـــــــي
ناشِرَش باشد حسین
آموزگارش زینبــــــــــ است
هر که نازد بر کسی
زینبــــــــــ بنازد بر حسین
جانِ زهرا این حسین(ع)
دار و ندارش زینبــــــــــ(س)است
**
هرکس رسید؛ سوال کرد: زائری؟...
از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت...
باشد؛ محل نده... نبرم اربعین حرم...
اما بدان؛ که قلبم از این ماجرا گرفت...
آنقدر گریه میکنم که بگویند عاقبت...
نوکر ز اشکِ خود سفرِ کربلا گرفت...
**
ای کربلا ای کعبه عشق و امیدم
بعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا اغوش بگشا زینب آمد
من زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را
ای کربلا تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل داغ بر دغاغم فزون شد
جان کنه ام تا رخت در این جا کسیدم
از بهر انحجام رسالت زنده ماندم
گر زنده ام من زنده هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب دیده بگشا
تا گویمت با دیده گریان چه دیدم
با ان که با دستت به قلبم صبر دادی
چندان که در هر جا شهامت آفریدم
اما دو جا دست غمم از پا در اورد
بی خود ز خود گشتم گریبان بر دریدم
یک جا که دشمن بر لبانت چوب می زد
یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم
بشنیده بودم صوت قرآنت بسی لیک
نشنیده بودم من ز نی ان هم شنیدم
داغ دل من کمتر از زخم تنت نیست
این را گواهی می دهد موی سپیدم
**
حسینـــــ جانـــــ ...
شاهراه عشق باشد پیچ و تابش بیشتر
هر که عاشق پیشه تر ، حال خرابش بیشتر